دی ماه سال گذشته بود که هوایپمای اوکراینی با 176 مسافر ایرانی، اوکراینی و کانادایی و افغانستانی بامداد 18 دی از تهران عازم کیف پایتخت اوکراین بود.
در آن شب پخمگان نظام در حال انتقام گیری سختی از آمریکا به دلیل کشتن سلیمانی بودند.
در حال و هوای انتقام گیری بودند که هواپیمای اوکراینی از باند فرودگاه امام خمینی برخاست تا به کیف برود.
6 دقیقه از پرواز گذشته بود که پدافند پخمه سپاه، هواپیما را با موشک کروز آمریکایی اشتباه گرفت و 2 موشک به سمت هواپیما فرستاد و سرانجام
هواپیما با 176 سرنشین سقوط کرد و تمامی مسافران جانشان را از دست دادند.
تا هنگام نوشتن این مفاله ( 6 خرداد 99 ) هنوز اطلاعات جعبه سیاه هواپیما استخراج نشده است و از اطلاعات جعبه سیاه هواپیما خبری نیست.
21 اردیبهشت امسال هم ارتش ناو خودی را با ناو دشمن فرضی اشتباه گرفت
و ناو کنارک را هدف موشک قرار داد و 19 تن از نخبگان کشور را به کام مرگ فرستاد.
در تازه ترین کشتار نظام، این بار قرعه به نام نیروی انتظامی افتاد.
دختری به نام رومینا 13،14 ساله ساکن یکی از روستاهای تالش استان گیلان، به دلیل آزار و اذیت
های پدرش تصمیم می گیرید، با همکاری معشوقه اش از خانه فرار کند.
چند روزی به همراه پسر مورد علاقه اش فراری بودند که توسط نیروی انتظامی دستگیر می شوند.
دختر در کلانتری اعلام می کند که به میل و خواسته خودش از خانه فرار کرده و هیچ جبری از طرف پسر در کار نبوده
و نمی خواد به خانه برگردد و در آن خانه امنیت جانی ندارد.
اما از آنجایی که تمامی افرادی که در سپاه و ارتش و نیروی انتظامی هستند، بی شرف و حرام زاده هستند
و دین و مذهب ندارند و حرف آدمیزاد را متوجه نمی شوند، دختر را تحویل به پدرش می دهند.
رومینا از بدو ورود به خانه باز مورد آزار و اذیت پدرش قرار میگیرد و به دلیل اینکه رومینا آبروی پدرش را برده
پدرش او را کتک می زند تا اینکه در هنگام خواب، پدرش با
داس سر رومینا را از تنش جدا می کند.
اگر نیروی انتظامی محل، شرف داشت و حرام زاده نبود، دختر را به پدرش تحویل نمی داد و الان رومینا زنده بود.